اگر.......

«نمی گویم فراموشم مکن هرگز،ولی گاهی به یاد آور، رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش.»

 

خواستم که بگویم زندگی تنها با او معنا می یابد.بگویم که بدون او هیچم.بگویم که دلم اسیر اوست.اما .....

هیچ نگفتم جز کلمه ی تکراری «دوستت دارم» و او..... باور نکرد عمق احساس مرا.

با خدا عهد بستم که بار دیگر که او را دیدم به او بگویم از تو دلگیرم،ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو می میرم!!!!!!!!!!

«من اگر اشک به دادم نرسد ، می شکنم.اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم.بر لب کلبه ی محصور وجود، من اگر در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم.اگر از هجر تو آهی نکشم ، تک و تنها ،به خدا می شکنم ، می شکنم.»

نظرات 5 + ارسال نظر
مصطفی خیلی هم خوشگله چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ب.ظ http://haker.blogsky.com

سلام
زیبا بود
موفق باشی

سلام.قربان شما!!!!!!!مرسی.شما هم موفق باشید

someone چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:03 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

اسمم خیلی هم قشنگه .
مطلب عشقولانت را هم خوندم .
جالب بود
موفق باشی

آره خوب.خیلی قشنگه!!!!!!!!!.مرسی!!!!!!!!!!!

ع پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:46 ق.ظ http://nadaram.com

سلام - متشکرم از لطف شما . پاینده باشی

سلام.خواهش می کنم!!!!

غریبه آشنا پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ق.ظ

نوشین ؛ نوشین ؛ نوشین عزیزم
باور کن دیگه نمیتونم ؛ انقدر تنها شدم که دیگه تحمل هیچی و ندارم
شاید منظورم و خوب نرسونم ؛ اما منظورم از تنهایی پر کردن اون با یه جنس مخالف نیست
من همیشه به یادتم ؛ به یاد تو و تموم متن های زیبای تو ؛ تموم عشق و حالت
تموم رویا های پاکت
تموم سادهگی و بی پروا بودنت
نوشین ؛ یه دنیا خسته ام ؛ یه دنیا کم آوردم ؛
زندگی رویای تلخ تمنا و نیازه
تو باید به نوشتن تو این وبلاگ ادامه بدی ؛ حداقل برای من ؛
من همیشه به یادتم ؛ قول میدم برگردم ؛ اما خیلی زود نه
اما قول میدم به تو همیشه سر بزنم ؛ تا حداقل آروم بشم ؛ چون بی ریا مینویسی
نوشین عزیزم ؛ فراموشم نکن
یا علی

سلام.کم نیار.اخه تو هنوز جوونی.اگه حالا بخوای کم بیاری بعدا چه کار می کنی؟ببین اگه تو دیگه خودت اپ نکردی منم .......... .من نمی خوام که تو به یادم باشی ولی نباشی!اصلا چرا می خوای بری که از دوباره برگردی؟یکم فکر کن.ببین این تصمیمت عاقلانس؟یه خواهش دارم:فقط نرووووو................!!!!!!!!!!!!

هیتلر پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:55 ب.ظ

آدولف هیتلر :
روح مردان بزرگ تاریخ باید همه مان را تشجیع کند . سرنوشت از ما
چیزی بیش از آنچه که از مردان بزرگ تاریخ آلمان خواسته است
نمی خواهد . تا هنگامی که من زنده ام فقط به فتح مردم خود می اندیشم .
من از هیچ چیز روگردان نخواهم بود و هر کس را که با من مخالف باشد
از میان برخواهم داشت....... من می خواهم دشمن را نابود کنم !!

خوب.بعدش؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد