رفع زحمت

حافظ کنار عکس تو من باز نیت میکنم

انگار حافظ با من و من با تو صحبت میکنم

وقت قرار ما گذشت و تو نمیدانم چرا

دارم به این بدقولیت دیریست عادت میکنم

چه ارتباط ساده ای بین من و تقدیر هست

تقدیر ویران میکند من هم مرمت میکنم

در اشتباهی نازنین تو فکر کردی این چنین

من دارم از چشمان زیبایت شکایت میکنم

نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت

هر جای دنیا که روم احساس غربت میکنم

بر روی باغ شانه ات هر وقت اندوهی نشست

در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم

یک شادی کوچک اگر از روی بام دل گذشت

هرچند اندک باشد ان را با تو قسمت میکنم

خسته شدی از شعر من زیبا اگر بد شد ببخش

دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت میکنم

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ب.ظ

خیلی باحالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد